رفتارهای ممنوعه با کودکان زیر یک سال
تاریخ انتشار: ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۶۸۳۴۵
رفتار با نوزادی که تازه متولد شده است، نیاز به آگاهی و دقت بسیاری دارد. یکی از دغدغههای همه پدر و مادرها این است که در روزها و ماههای اول تولد فرزندشان، اشتباهی مرتکب نشوند که روی شخصیت فرزندشان تاثیرگذار باشد. در ادامه، فهرستی از رفتارهای ممنوعه با کودکان زیر یک سال را آماده کردهایم که والدین نباید مرتکب آنها شوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
یکی از رایجترین اشتباهاتی که والدین درباره فرزندان خردسال یا نوزادان خود مرتکب میشوند، نگرانی آنها از وابستگی کودک به خودشان است. برخی والدین فکر میکنند با برآورده کردن سریع نیازهای نوزاد یا مرتب در کنار او بودن، نوزاد را به خود وابسته میکنند در حالیکه این شرایط کاملاً طبیعی در دوره اولیه کودکی وجود دارد. نوزادان و بچههای کوچکتر و زیر یک سال تقریباً برای تغذیه، مراقبت، تعویض لباس، پوشک، محبت و بازی، به والدین و بزرگ سالان خود وابسته هستند و هیچ ضرری ندارد که والدین در این دوره به رفع نیازهای کودک خود بپردازند. کودکی که نیازهایش رفع میشود و به والدین خود وابستگی عمیقی دارد، شالودههایی از اعتماد در وجودش شکل میگیرد که او را در ۱۰ ماهگی به سوی خوردن غذا بهطور مستقل و در ۲ سالگی به سمت انجام کارهایش به شکل مستقل سوق میدهد و نوپایی میشود که اطراف خود را با اعتماد کشف و همانطور که رشد میکند به تدریج تمایل به استقلال در وی بیشتر دیده میشود و در بزرگ سالی فردی است که میتواند به تنهایی تصمیم بگیرد، مسائل را حل و مستقل رفتار و زندگی کند.
در آغوش نگرفتن نوزادآیا در آغوش گرفتن کودک در دوره نوزادی باعث میشود تا کودکم بغلی شود؟ با در آغوش گرفتن کودکی که گریه میکند، او را لوس نمیکنیم چراکه گریه تنها وسیله ارتباطی کودک با اطرافیانش است. یک نوزاد هنگام گرسنگی یا کثیف کردن پوشک یا زمانی که خوابش میآید یا دلش بازی میخواهد به کمک زبان خود که همان گریه است، ما را مطلع میکند. در آغوش گرفتن کودک گریان نه تنها او را لوس نمیکند بلکه حس امنیت وی را پرورش میدهد و به او میآموزد که میتواند به والدینش اعتماد کند. زمانی که کودک در نیمه شب شروع به گریه میکند، با در آغوش گرفتناش به او میفهمانید که برایتان ارزشمند است و به برآورده کردن نیازهایش اهمیت میدهید و حس امنیت و اعتماد را در وی ایجاد میکنید.
اصرار برای به اشتراکگذاشتن اسباببازیهایش با کودکان دیگرزمانی که دو یا چند کودک در کنار یکدیگر مشغول بازی هستند، با توجه به سن آنها در به اشتراک گذاشتن وسایل بازیشان، تفاوتهایی وجود دارد. کودکان از حدود ۱۰ ماهگی به تدریج که بزرگتر میشوند، به وسایل خود احساس تملک دارند و از به اشتراک گذاشتن آنها خودداری میکنند. بعضی والدین در چنین شرایطی احساس گناه میکنند یا کودک خود را خودخواه میدانند و گاهی کودک را مجبور میکنند تا وسایل خود را به کودک دیگری بدهد، در حالی که بعضی بزرگسالان هم گاهی از به اشتراکگذاشتن داراییهایشان با دیگران پرهیز میکنند! مثل زمانی که افراد برای محل پارک خودرو با یکدیگر درگیر میشوند یا حتی تصور این که دوست نزدیک مان وارد اتاقخواب ما شود و در کمد را باز کند، برای بسیاری از ما عجیب و دور از اخلاق است، در حالی که همین موضوع درباره کودکمان ما را آزار میدهد و از شریکنشدن اسباببازیهایش با دیگران دلخور و عصبانی میشویم. در این مرحله از رشد است که کودکان مالکیت را یاد میگیرند. اگر بخواهیم او را با زور و اجبار وادار کنیم تا اسباببازیهایش را با دیگران به اشتراک بگذارد، زمانی که بزرگتر میشود بین وسایل خود و دیگران تمایزی قائل نمیشود و به راحتی دست درکیف دوست خود میکند یا خوراکی دیگری را برمی دارد و از آن استفاده میکند.
برای جلوگیری از تنشها و درگیریهای کودکان در این زمینه بهتر است از قبل به کودک گفته شود که برخی از وسایلش را که تمایل دارد به اشتراک بگذارد، مشخص کند و دیگر وسایل را در دسترس همه قرار ندهیم یا از یک وسیلهای که ممکن است بین کودکان درگیری ایجاد کند، چند عدد مشابه وجود داشته باشد، مثلاً سه توپ قرمز همشکل یا از خانوادهها بخواهیم که برای کودک خود وسایلی را به همراه بیاورند تا از درگیری کودکان جلوگیری شود. اگرچه باز هم ممکن است اختلافاتی پیش بیاید، ولی میزان آن به مراتب کاهش پیدا خواهد کرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: طرز تهیه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل اشتراک گذاشتن آغوش گرفتن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۶۸۳۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش